دیشب دوباره خواب دیدم. خواب مردی که دوستش داشتم. آدم جدیدی بود و قبلا هم
هیچ وقت ندیده بودمش.چقدر حس های توی خواب با واقعیت فرق دارند. دوست داشتن
های توی خواب متفاوتند. یک جوری دیگری هستند. دوست داشتنی ترند.یک بار هم گونه
ام را بوسید و مرا بغل کرد ولی حس ج.نسی نبود. دوست داشتن بود. اسمش را هم توی
خواب شنیدم. اسم کاملش را.
نام و نام خانوادگی.
بیدار که شدم گوشی ام را برداشتم و اسمش را سرچ کردم. می دانستم همچین چیزی ممکن
نیست ولی در رویاهایم فکر می کردم شاید یک آدم واقعی باشد. شاید جوان باشد و شاید
شبیه همان چیزی باشد که توی خواب دیدم.
اما همچنین اسمی وجود نداشت. همه اش خواب بود. همین.